در ام پی فور عضو شوید برای ثبت دیدگاه، اشتراک کانال ها و ویدیوها.
ابوظبی به اندازه کافی دور نیست! گارفیلد کاملاً نیاز دارد که نرمال را به چین بفرستد... این بار یا این بار، دوست داشتنی ترین بچه گربه تمام تابستان را با او خواهد گذراند! اما زمانی که گارفیلد متوجه می شود که اودی نیز به طور تصادفی در جعبه مقوایی افتاده است، ون هرمان پستچی را که به سمت فرودگاه می رود تعقیب می کند. اوه! او خود را به در بار می رساند، اما فقط متوجه می شود که در آن پر از جعبه های مقوایی یکسان است و زمانی که بسته حاوی اودی و نرمال را پیدا می کند، هواپیما به سمت شانگهای بلند می شود! پس از فرود بر روی یک تسمه نقاله، آنها می توانند صدای یک نگهبان را بشنوند که در فرودگاه حضور حیوانات خانگی در فرودگاه ممنوع است. سریع! گارفیلد جعبهای را میگیرد که فکر میکند نرمال در آن است و آنها میدوند. اما آن ولدو کیست، یک مرد عجیب و غریب با کت سنگری که جعبه ای بسیار مشابه در دست دارد؟ وقتی گارفیلد جعبه را باز می کند تا نرمال را آزاد کند، در عوض مجسمه گربه طلایی را پیدا می کند. خوب، رهایی خوبی! و او ممکن است مجسمه را با مقداری لازانیا عوض کند... به لطف چشمان غمگینشان به روال شماره 1685، گارفیلد و اودی موفق می شوند دینگ بانگ - برادرزاده صاحب محل نودل - را به آنها غذا دهد. در همین حال، ولدو بسته را به بلا بلیسیما، خواننده اپرا میدهد، که وحشتناکترین نتها را در مورد کشف Nermal در جعبه به زبان میآورد.