در ام پی فور عضو شوید برای ثبت دیدگاه، اشتراک کانال ها و ویدیوها.
جون اخیراً احساس خوبی نداشت. در آشپزی او که طغیانکننده است نشان میدهد. گارفیلد دیگر طاقت ندارد! آهان، اگر کسی برای جون کار داشت... هی! میدونی چیه؟ ادی گورمند فقط زنگ زد و هی! میدونی چیه؟ او از جان می خواهد که کتاب آشپزی بعدی اش را به تصویر بکشد! فقط یک شرط وجود دارد: او می خواهد ابتدا طعم غذای جان را بچشد تا مطمئن شود که خوب است. که ممکن است کاملاً به نتیجه نرسد. بیچاره گارفیلد، او خیلی نگران است، شروع به توهم می کند. او یک بیگانه را می بیند که عاشق آشپزی جون است و ناگهان همه چیز و همه بدون وزن شروع به شناور شدن در اطراف آشپزخانه می کنند. سلام! میدونی چیه؟ توهم نیست! و شاید آشپزی بدون جاذبه ممکن است کاملاً خوشمزه باشد...