در ام پی فور عضو شوید برای ثبت دیدگاه، اشتراک کانال ها و ویدیوها.
باران زده من به قربانت یک شهر شده تشنه ی پیراهنت
باران عزادارت شده دریا گرفتارت شده این درد گر درمان ندارد
غمت دوباره یادم آمد همان ستاره یادم آمد
که خیره می شدی به اون عزیز جان من کجایی
ای ماه شبم جان بر لبم آمد کجایی
عشق دیدی چی شد پایان گرفت این آشنایی داد از جدایی
جان من برای تو هر نفس هوای تو پر شده درون خانه ام
در غروب بی امان که دارد از غمم نشان
نشسته نشسته درد تو به شانه ام
ای ماه شبم جان بر لبم آمد کجایی
عشق دیدی چی شد پایان گرفت این آشنایی داد از جدایی