در ام پی فور عضو شوید برای ثبت دیدگاه، اشتراک کانال ها و ویدیوها.
یه ماهی داشت میخواست آزاد باشه
میخواست دریا بره شاد باشه
میونشون یکم دوری فقط بود
ولی دریام یکم بی معرفت بود
دنباله ماهیه تا دریا رسیده اما دریا هم ازش قطع امیده
هرکی برگشته نشونیشو نداره یکی میگفت دیدتش بیقراره بیقراره
مادری که جز خدا راهی نداره
احتیاجی به شناسایی نداره
چون قراره تویه انتظار بمیره
بایدم عشقشو اشتباه بگیره
بوشو حس میکنه تو همین حوالی
گریه میکنه واسه یه تنگه خالی
میسپاره پیداش کنن میشینه هرجا
خونشو میبره تا نزدیک دریا
بی هوا براش میخواد غذا بریزه
هرکسی شبیه شه خیلی عزیزه
بس که تو دلش پر از غصه و درده
درد زانوهاشو هیچوقت حس نکرده
مادری که جز خدا راهی نداره
احتیاجی به شناسایی نداره
چون قراره تویه انتظار بمیره
بایدم عشقشو اشتباه بگیره