سرویس اشتراک ویدیو ام پی فور

برای افزودن به لیست علاقه مندی باید وارد حساب کاربری شوید.

ورود به حساب کاربری

بستن

بله خیر

ام پی فور را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.

پخش بعد از 8

دکلمه عاشقانه و زیبای صحنه از علیرضا اذر

5,704 بازدید8 سال پيش
  • 5 می پسندم
  • اشتراک گذاری
  • افزودن به لیست پخش
  • دانلود
  • گزارش تخلف
  • نشان گذاری
paras2

paras2کاربر paras2

علیرضا اذرکانال علیرضا اذر

لبخند مرا بس بود
آغوش لهم میکرد
آن بوسه مرا میکشت
لب منهدمم میکرد
آن بوسه و آن آغوش
قتاله و مقتل بود
در سیر مرا کشتن
این پرده اول بود
هر کس غم خود را داشت
هر کس سر کارش ماند
من نعشه زخمی که
یک شهر خمارش ماند
♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪
یا کنج قفس یا مرگ
این بخت کبوتر هاست
دنیا پل باریکی بین بد و بدترهاست
ای بر پدرت دنیا آن باغ جوانم کو
دریاچه ی آرامم کوه هیجانم کو
بر آینه ی خانه جای کف دستم نیست
آن پنجره ای را که با توپ شکستم نیست
پشتم به پدر گرم و دنیا خود مادر بود
تنها خطر ممکن اطراف سماور بود
از معرکه ها دور و در مهلکه ها ایمن
یک ذهن هزار آیا از چیستی آبستن
یک هستی سردستی در بود و عدم بودم
گور پدر دنیا مشغول خودم بودم
♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪
هر طور دلم میخواست آینده جلو میرفت
هر شعبده ای دستش رو میشد و لو میرفت
صد مرتبه میکشتند یک بار نمیمردم
حالم که به هم میریخت جز حرص نمیخوردم
آینده ی خیلی دور ماضیِ بعیدی بود
پشت در آرامش طوفان شدیدی بود
آن خاطره های خشک در متن عطش مانده
آن نیمه ی پر رنگم در کودکیش مانده
اما من امروزی کابوس پر از خواب است
تکلیف شب و روزم با دکتر اعصاب است
نفرین کدام احساس خون کرد جهانم را
با جهد چه جادویی بستند دهانم را
من مرد شدم وقتی زن از بدنش سر رفت
وقتی دو بغل مهتاب از پیرهنش سر رفت
اندازه اندوهم اندازه دفتر نیست
شرح دو جهان خواهش در شعر مبسر نیست
یک چشم پر از اشک و چشم دگرم خون است
وضعیت امروزم آینده ی مجنون است
سر باز نکن ای اشک از جاذبه دوری کن
ای بغض پر از عصیان این بار صبوری کن
من اشک نخواهم ریخت این بغض خدادایست
عادت به خودم دارم افسردگیم عادیست
پس عشق به حرف آمد ساعت دهنش را بست
تقویم به دست خویش بند کفنش را بست
او مرده ی کشتن بود ابزار فراهم کرد
حوای هزاران سیب قصد منِ آدم کرد
لبخند مرا بس بود آغوش لهم میکرد
آن بوسه مرا میکشت لب منهدمم میکرد
آن بوسه و آن آغوش قتاله و مقتل بود
در سیر مرا کشتن این پرده اول بود
♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪
تنها سر من بین این ولوله پایین است
با من همه غمگینند تا طالع من این است
در پیچ و خم گله یک بار تو را دیدم
بین دو خیابان گرگ هی چشم چرانیدم
محض دو قدم با تو از مدرسه در رفتم
چشمت به عروسک بود تا جیب پدر رفتم
این خاصیت عشق است باید بلدت باشم
سخت است ولی باید در جذر و مدت باشم
هر چند که بی لنگر هر چند که بی فانوس
حکم آنچه تو فرمایی ای خانوم اقیانوس
کشتی و گذر کردی دستان دعا پشتت
بر گود گلویم ماند جا پای هر انگشتت
از قافله جا ماندم تا همقدمت باشم
تا در طبغ تقسیم راضی به کمت باشم
آفت که به جانم زد کشتم همه گندم شد
سهم کم من از سیب نان شب مردم شد
ای بر پدرت دنیا آهسته چه ها کردی
بین منو دیروزم مقلوبه به پا کردی
حالا پدرم غمگین مادر که خود آزار است
تنهایی بی رحمم زیر سر خودکار است
هر شعر که چاقیدم از وزن خودم کم شد
از خانه به ویرانه از خانه به ویرانه از خانه به ویرانه
تکرار سلوکم شد
زیر قدمت بانو دل ریخته ام برگرد
از طاق هزاران ماه آویخته ام برگرد
هر چیز بجز اسمت از حافظه ام تف شد
تا حال مرا دیدن سیگار تعارف شد
♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪
گیجی نخ اول خون سرفه ی آخر شد
خودکار غزل رو کرد لب زهر مکرر شد
گیجی نخ دوم بستر به زبان امد
هر بالش هرجایی یک دسته کبوتر شد
گیجی نخ سوم دل شور برش میداشت
کوتاهی هر سیگار با عمر برابر شد
گیجی نخ بعدی در آینه چین افتاد
روحی که کنارم بود هذیان مصور شد
در ثانیه ای مجبور نبض از تک و تا افتاد
اینگونه مقدر بود اینگونه مقرر شد
ما حاصل من با توست قانون ضمیر این است
دنیای شکستن هاست ما جمع مکسر شد
سیگار پس از سیگار کبریت پس از کبریت
روح از ریه ام دل کند در متن شناور شد
فرقی که نخواهد کرد در مردن من
تنها با آن گره ابرو مردن علنی تر شد
یک گام دگر مانده در معرض تابوتم
کبریت بکش بانو من بشکه باروتم
هر کس غم خود را داشت
هر کس سر کارش ماند
من نشعه زخمی که یک شهر خمارش ماند
چیزی که شکستم داد خمیازه ی مردم بود
ای اطلس خواب آلود این پرده دوم بود
♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪
هر چند تو تا بودی خون ریختنی تر بود
از خواهر مغمومم سیگار تنی تر بود
هر چند تو تا بودی هر روز جهنم بود
این جنگ ملال آور بر عشق مقدم بود
هر چند تو تا بودی ساعت خفگان بود و
هی رد به زبان بود و
دستم به دهان بود و
چشمم به جهان بود و
بختک به شبم آمد
روزم سرطان بود و
جانم به لبم آمد
هر چند تو تا بودی
دل در قدهش غم داشت
خوب است که برگشتی
این شعر جنون کم داشت
ای پیکر آتش زن بر پیکره ی مردان
ای سقف مخدرها جادوی روانگردان
این منظره ی دوزخ در آینه ای مخدوش
آغاز تباهی ها در عاقبت آغوش
ای گاف گناه ای عشق بانوی بنی عصیان
ای گندم قبل از کِشت ای کودکی شیطان
ای دردسر کشتار ای حادثه ی ممتد
ای فاجعه ی حتمی قطعیت صد در صد
ای پیچ و خم مایوس دالان دو سر بسته
بیچارگی سیگار در مسلخ هر بسته
ای آیه ی تنهایی ای سوره مایوسم
هر قدر خدا باشی من دست نمیبوسم
ای عشق پدر نامرد سر سلسله ی اوباش
این دم دم آخر را اینبار به حرفم باش
دندان به جگر بگذار یک گام دگر باقیست
این ظرف هلاهل را یک جام دگیر باقیست
دندان به جگر بگذار ته مانده ی من مانده
از مثنوی بودن یک بیت دهن مانده
دنیا کمکم کرده هست از جمع کمم کرده هست
بی حاصل و بی مقدار یک صفر پس از اعشار
یک هیچ عذاب آور آینده ی خواب آور
لیوان پر از خالی دلخوش به خوش اقبالی
راضی به اگر، شاید، هر چیز که پیش آید
سرگرم سرابی دور در جبر جهان مجبور
لبخندی اگر پیداست از عقده گشایی هاست
ما هر دو پر از دردیم صدبار غلط کردیم
ما هر دو خطا کاریم سرگیجه ی تکراریم
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
دلداده و دلگیرم حیف است نمیمیرم
♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪
ای مادر دلتنگم دلبازترین تابوت
دروازه ی از ناسوت تا شعشه ی لاهوت
بعد از تو کسی آمد اشکی به میان انداخت
آن خانوم اقیانوس کابوس به جان انداخت
ای پیچ و خم کارون تا بند کمربندت
آبستن از طغیان الوند و دماوندت
جانم به دست توست آماده اعجازم
باید من و شعرم را در آب بیاندازم
دردی که به دوشم ماند از کوه سبک تر نیست
این پرده ی آخر بود اما غم آخر نیست
دستان دلم بالاست تسلیم دو خط شعرم
هر آنچه که بودم هیچ، اینبار فقط شعرم

نمایش بیشتر
0 دیدگاه
0 دیدگاه ثبت نظرات بیش از حد مجاز است، چند دقیقه بعد ثبت کنید.
تصویر پیش فرض کاربر

اشتراک گذاری

  • کد ویدیو
  • واتس اپ
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • توییتر
  • لینکدین

کد ویدیو

copy

گزارش تخلف

متن گزارش:

ثبت

تکرار پخش