سرویس اشتراک ویدیو ام پی فور

برای افزودن به لیست علاقه مندی باید وارد حساب کاربری شوید.

ورود به حساب کاربری

بستن

بله خیر

ام پی فور را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.

پخش بعد از 8

دکلمه هم مرگ با صدای علیرضا آذر

2,334 بازدید4 سال پيش
  • 20 می پسندم
  • اشتراک گذاری
  • افزودن به لیست پخش
  • دانلود
  • گزارش تخلف
  • نشان گذاری
z.mohammadi

z.mohammadiکاربر z.mohammadi

علیرضا آذرکانال علیرضا آذر

متن دکلمه هم مرگ با صدای علیرضا آذر
لیلی بنشین خاطره ها را رو کن / لب وا کن و با واژه بزن جادو کن

لیلی، بنشین خاطره ها را رو کن / لب وا کن و با واژه بزن جادو کن

لیلی تو بگو، حرف بزن، نوبت توست / بعد از منو جان کندن من، نوبت توست

لیلی، مگذار از دم خود دود شوم / لیلی مپسند این همه نابود شوم

لیلی بنشین سینه و سر آوردم مجنونمو خونا به جگر آوردم

مجنونم و خون در دهنم میرقصد / دستان جنون در دهنم ، میرقصد

مجنون تو هستم که فقط گوش کنی / بگذاریمو باز فراموش کنی

دیوانه تر از من چه کسی هست، کجاست؟ / یک عاشق اینگونه از این دست ، کجاست؟

تا اخم کنی دست به خنجر بزند / پلکی بزنی به سیم آخر بزند

تا بغز کنی درهمو بیچاره شود / تا آه کشی، بند دلش پاره شود

ای شعله به تن، خواهر نمرود، بگو / دیوانه تر از من چه کسی بود؟ بگو

آتش بزن این قافیه ها سوختنیست / این شعر پر از داغ تو آتش زدنیست

ابیات روانی شده را دور بریز / این درد جهانی شده را، دور بریز

من را بگذار عشق زمین گیر کند / این زخم سراسیمه مرا پیر کند

این پچ پچه ها چیست؟ رهایم بکنید / مردم خبری نیست، رهایم بکنید

من را بگذارید که پامال شود / بازیچه‌ی اطفال کهنسال شود

من را بگذارید به پایان برسد / شاید، لتو پارم به خیابان برسد

من را بگذارید بمیرد، به درک / اصلا برود ایدز بگیرد، به درک

من، شاهد نابودی دنیای منم / باید بروم دست به کاری بزنم

حرفت همجا هست، چه باید بکنم؟ / با این همه بن بست، چه باید بکنم؟

لیلی، تو ندیدی که چه با من کردند / مردم چه بلاها به سرم آوردند

من عشق شدم مرا نمی فهمیدند / در شهر خودم مرا نمی فهمیدند

این دغدغه را تاب نمی آوردند / گاهی، همگی مسخره ام می کردند

بعد از تو به دنیای دلم خندیدند / مردم، به سراپای دلم، خندیدند

در وادی من چشم چرانی کردند / در صحن حرم تکه پرانی کردند

در خانه‌ی من، عشق خدایی میکرد / بانوی هنر هنرنمایی میکرد

من، زیستنم قصه‌ی مردم شده است / یک تو وسط زندگی ام، گم شده است

اوضاع، خراب است، مراعات کنید / ته مانده‌ی آب است، مراعات کنید

از خاطره ها شکرگذارم بروید / مال خودتان دارو ندارم، بروید

لیلی، تو ندیدی که چه با من کردند / مردم چه بلاها به سرم آوردند

من، از به جهان آمدنم دلگیرم / آماده کنید چوخه را، میمیرم

در آینه یک مرد شکسته‌ست هنوز / مرد است که از پا ننشسته‌ست هنوز

یک مرد که از چشم تو افتاد شکست / مرد است ولی خانه‌ات آباد، شکست

در جاده‌ی خود یک سگ پا سوخته بود / لب بر لبو دندان به زبان دوخته بود

در مسند آوار اگر جغد منم / باید که در این فاجعه پرپر بزنم

اما اگر این جغد به جایی برسد / دیوانه اگر به کدخدایی برسد

ته مانده‌ی یک مرد اگر برگردد / صادق، سگ ولگرد اگر برگردد

معشوق اگر زهر محیا بکند / داوود نباشد که دری وا بکند

این خاطره‌ی پیر، به هم میریزد / آرایش تصویر، بهم میریزد

ای روح، مرا تا به کجا میبری‌ام / دیوانه‌ی این سراب خاکستری‌ام

میسوزمو میمیرمو جان میگیرم / با این همه هربار، زبان میگیرم

در خانه‌ی من پنجره ها می میرند / بر زیر و بم باغ، قلم می گیرند

این پنجره تصویر خیالی دارد / در خانه‌ی من مرگ توالی دارد

در خانه‌ی من سقف فرو ریختنی‌ست / آغاز نکن این الک آویختنی‌ست

بعد از تو جهان دگری ساخته‌ام / آتش به دهان خانه انداخته‌ام

بعد از تو خدا خانه نشینم نکند / دستان دعا بدتر ازینم نکند

من پای بدی های خودم می مانم / من پای بدی های توهم می مانم

لیلی، تو ندیدی که چه با من کردند / مردم چه بلاها به سرم آوردند

آواره‌ی آن چشم سیاهت شده‌ام / بیچاره‌ی آن طرز نگاهت شده‌ام

هربار مرا می نگری می میرم / از کوچه‌ی ما می گذری، می میرم

سوسو بزنی شهر چراغان شده است / چرخی بزنی آینه بندان شده است

لب باز کنی آتشی افروخته ای / حرفی بزنی دهکده را سوخته ای

بد نیست شبی سر به جنونم بزنی / گاهی سرکی به آسمونم بزنی

من را به گناه بی گناهی کشتی بانوی شکار، اشتباهی کشتی

بانوی شکار، دست کم میگیری؟ / من جان دهم آهسته توهم می میری

از مرگ تو جز درد مگر می ماند؟ / جز واژه‌ی برگرد، مگر می ماند؟

این ها همه کم لطفی دنیاست عزیز / این شهر مرا با تو نمی خواست، عزیز

دیوانه ام، از دست خودم سیر شدم / با هرکس هم نام تو درگیر شدم

ای تف به جهان تا ابد، غم بودن / ای مرگ بر این، ساعت بی هم بودن

یادش همه جا هست، خودش نوش شما / ای ننگ برو مرگ بر آغوش شما

شمشیر بران دست که برگردنش است / لعنت به تنی که در کنار تنش است

دست از شبو روز، گریه بردار گلم / با پای خودم میروم این بار، گلم

نمایش بیشتر
0 دیدگاه
0 دیدگاه ثبت نظرات بیش از حد مجاز است، چند دقیقه بعد ثبت کنید.
تصویر پیش فرض کاربر

اشتراک گذاری

  • کد ویدیو
  • واتس اپ
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • توییتر
  • لینکدین

کد ویدیو

copy

گزارش تخلف

متن گزارش:

ثبت

تکرار پخش