سرویس اشتراک ویدیو ام پی فور

برای افزودن به لیست علاقه مندی باید وارد حساب کاربری شوید.

ورود به حساب کاربری

بستن

بله خیر

ام پی فور را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.

پخش بعد از 8

دکلمه تومور 0 با صدای علیرضا آذر

634 بازدید4 سال پيش
  • 1 می پسندم
  • اشتراک گذاری
  • افزودن به لیست پخش
  • دانلود
  • گزارش تخلف
  • نشان گذاری
z.mohammadi

z.mohammadiکاربر z.mohammadi

علیرضا آذرکانال علیرضا آذر

متن دکلمه تومور 0 با صدای علیرضا آذر
خوب من اضطراب کافی نیست ... جسدم را برایت آوردم
هی بریدی سکوت باریدم ... بخیه کردی و طاقت آوردم
در تنم زخم و نخ فراوان است ... سر هر نخ برای پرواز است
تا برقصاندم برقصم من ... او خداوند خیمه شب باز است

از تبار خروش و طغیان بود ... رشته آتشفشان بر موهاش
چشمهایش عصاره خورشید ... زیر رنگین کمان ِ ابروهاش
با صدایش ترانه هایم را ... یک به یک روبراه می کردم
مرده دست پاچه ای بودم ... تا به چشمش نگاه می کردم

بدنش را چگونه باید گفت ... ساده نیست آنچه درسرم دارم
من که در وصف یک سرانگشتش ... یک لغت نامه واژه کم دارم
زندگی اتفاق خوبی بود، ... آخرش با نگاه بهتر شد
چشمهایت همیشه یادم هست ... هر نگاهی به مرگ منجر شد

چشمهایت عقیق ِ اصل یمن ... گونه ها قاچ سیب لبنانی
تو بخندی شکسته خواهدشد، ... قیمت پسته های کرمانی
نرم ِ رویاست جنس حلقومت ... حافظ ازوصف خسته خواهدشد
وا کن از دکمه دکمه ها بدنت ... چشم شیراز بسته خواهدشد

سرو خوش قامت تراشیده ... شاخه هایت کجاست پر بزنم؟
حیف ازآن ساقه پا که با بوسه ... زخم ِ محکم تر از تبر بزنم
ازکدامین جهان سفرکردی؟ ... نَسَبَت ازکجای منظومه است؟
که به هردانه دانه سلولت ... جای یک جای دوووور معلوم است

مردم از دین خروج می کردند ... تا تو سمت گنــاه می رفتی
شهر بی آبرو به هم می ریخت ... در خیابان که راه می رفتی
زندگی کردمت بهانه ی من ... غیرتو هرچه زنده را کشتم
چندسال است روزگار منی ... مثل سیگار لای انگشتم

دور تا دورم ابر مشکوکی ست ... جبهه های هوای تنهایی
فصل فصلم هجوم آبان هاست ... تف به جغرافیای تنهایی
مثل دوران خاله بازی بود ... مثل یک مرد ِ مرده خوانده شدم
ای خدای تمام شیطان ها ... از بهشتی بزرگ رانده شدم

تو در ابعاد من جوانه زدی ... عکس من، قاب بودنت بودم
تو به فکر خیانتت بودی ... من به فکر سرودنت بودم
چشم خود را به دست خود بستم ... تا عذاب سبک تری باشی
تا در اندوه رفتنت باشم ... تو در آغوش دیگری باشی

دختر کوچه های تابستان ... طعم شیرین و داغ خردادی
من خداوندِ بیستون بودم ... تو به فکر کدام فرهادی؟
چشم هایت کجای تقویمند ؟ ... از چه فصلی شروع خواهی کرد؟
واژه واژه غروب زاییدم ... ازچه صبحی طلوع خواهی کرد ؟

تو نباشی تمام این دنیا ... مملو از مردهای بیمار است
تو نبودی اذیتم کردند ... زندگی سخت کودک آزار است
خانه ام را مچاله ات کردم ... جای خالیت روی تختم ماند
حسرت سیب های ممنوعه ... روی هرشاخه درختم ماند

هر دو از کاروان ِ آواریم ... هر دو تا از تبار شک، یا نه؟
ما به فریاد هم قسم خوردیم ... هردو تا درد مشترک ،یا نه؟
گیرم از چنگ جان به در ببری ... گیرم از تن فرار خواهی کرد...
عقل من هم فدای چشمانت ... با جنــــــونم چکار خواهی کرد؟

سی و یک روز درد در به دری ... سی و یک هفته خودکشی کردن
سی و یک ماه خسته ام کردی ... سی و یک سال طاقت آوردن
در تکاپــــوی بودنت بودم ... زخم های همیشه ام بودی
بت سنگین ـ سنگ در هر دست ... دشمن سخت شیشه ام بودی

می روی نم نم و جهانم را ... ساکت و سوت و کور خواهی کرد
لهجه کفش هات ملتهبند ... بی شک از من عبور خواهی کرد
در همین روزهای بارانی ... یک نفر خیره خیره میمیرد
تو بدی کردی و کسی با عشق ... ازخودش انتقام میگیرد

خبرم را تو ناشنیده بگیر ... بدنت را به زنده ها بسپار
کودکت هم مرید چشمت شد ... نام من را به روی او بگذار
بعدمرگم ،سری به خانه بزن ... زندگی تر کنی حضورم را
تا بیایی شماره خواهم کرد ... ردپاهای دور گورم را

آخرم را شنیده ای اما ... در دلت هیچ التهابی نیست
باتو مرگ و بدون تو مرگ است ... عشق را هیچ انتخابـی نیست

نمایش بیشتر
0 دیدگاه
0 دیدگاه ثبت نظرات بیش از حد مجاز است، چند دقیقه بعد ثبت کنید.
تصویر پیش فرض کاربر

اشتراک گذاری

  • کد ویدیو
  • واتس اپ
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • توییتر
  • لینکدین

کد ویدیو

copy

گزارش تخلف

متن گزارش:

ثبت

تکرار پخش