سرویس اشتراک ویدیو ام پی فور

برای افزودن به لیست علاقه مندی باید وارد حساب کاربری شوید.

ورود به حساب کاربری

بستن

بله خیر

ام پی فور را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.

پخش بعد از 8

آواز زنده استاد شجریان در دانشگاه تبریز

6,924 بازدید8 سال پيش
  • 16 می پسندم
  • اشتراک گذاری
  • افزودن به لیست پخش
  • گزارش تخلف
  • نشان گذاری
delawa

delawaکاربر delawa

Ostad Shajarianکانال Ostad Shajarian

اجرای استاد شجریان در دانشگاه تبریز

مرا عاشقی شیدا فارغ از دنیا تو کردی، تو کردی
مرا عاقبت رسوا ، مست و بی پروا تو کردی، تو کردی
نداند کس جانا چه کردی چه ها کردی با ما چه کردی؟
دو چشمم را دریا ، دُرافشان گوهرزا تو کردی ، تو کردی
روان از چشم ما گهرها دریاها، تو کردی، تو کردی
نه يک دم از جورت فغان کردم
نه دستی سوی آسمان کردم
منم اکنون چون خاک راهی
غباری در شام سياهی
اگر مهری رخشد تو آن مهری
اگر ماهی تابد، تو آن ماهی
اگر هستی پايد، تو هستی
اگر بودی بايد تو بودی
بی لطف و صفا، باشد به خدا، بی تو هستی ها
از ديدارت، از رخسارت، ای جان بينم، سرمستی ها
شميم روح افزايی، مشکی، عودی، چنگی رودی

********
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
؟؟؟؟
چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند

*********
هر دمی چون نی.از دل نالان.شکوه ها دارم
روی دل هر شب تا سحرگاهان با خدا دارم
هر نفس آهی است کز دل خونین
لحظه های عمر بی سامان می رود سنگین
اشک خون آلود من دامان می کند رنگین
به سکوت سرد زمان. به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی نه کسی را درد زمان
بهار مردمی ها دی شد.زمان مهربانی ها طی شد
آه از این دمسردی ها خدایا!
نه امیدی در دل من که گشاید مشکل من
نه فروغ رو مهی . که فروزد محفل من
نه همزبان دردآگاهی که ناله ای خورد با آهی
داد از این بی دردی ها خدایا!
نه صفایی ز دمسازی به جام می
که گرد غم ز دل شوید
که بگویم راز پنهان
که چه دردی دارم بر جهان
وای از این بی همرازی خدایا!
وه که به حسرت عمر گرامی سر شد
همچو شراری از دل آذر بر شد و خاکستر شد
یک نفس زد و به هدر شد. روزگار من به سر شد
چنگی عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جامه به خون زد یارا!
دل نهم ز بی شکیبی
با فسون خود فریبی
چه فسون نافرجامی
به امید بی انجامی
وای از این افسون سازی خدایا

نمایش بیشتر
0 دیدگاه
0 دیدگاه ثبت نظرات بیش از حد مجاز است، چند دقیقه بعد ثبت کنید.
تصویر پیش فرض کاربر

اشتراک گذاری

  • کد ویدیو
  • واتس اپ
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • توییتر
  • لینکدین

کد ویدیو

copy

گزارش تخلف

متن گزارش:

ثبت

تکرار پخش