در ام پی فور عضو شوید برای ثبت دیدگاه، اشتراک کانال ها و ویدیوها.
delawaکاربر delawa
علیرضا قربانیکانال علیرضا قربانی
منظومه سمفونی مولانا - علیرضا قربانی
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند
از نفیرم مرد و زن نالیده اند
خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو
خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو
ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو
ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو
ای فلک بی من مگرد و ای قمر بی من متاب
ای فلک بی من مگرد و ای قمر بی من متاب
ای زمین بی من مرو ای زمان بی من مرو
ای یار من ای یار من
ای یار من ای یار من ای یار بی زینهار من
ای دلبر و دلدار من
ای دلبر و دلدار من ای محرم و غمخوار من
خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو
ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
با من سمنا دل یک دله کن گر سر ننهم آنگه گله کن
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو
دینت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
دینت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
غم در دل آتش درا پروانه شو پروانه شو
غم در دل آتش درا پروانه شو پروانه شو
شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید
شب منم تو ماه من بر آسمان بی من مرو
من تربم ترب منم زهد سود نوای من
عشق میان عاشقان شیوه کند برای من
دیگرانت عشق میخوانند و من سلطان عشق
دیگرانت عشق میخوانند و من سلطان عشق
ای تو با ما بهری از این و آن بی من مرو
ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او
شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او
خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو
ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو
***
ای نوبهار عاشقان یا بی خبر از یار ما
ای از تو آبستن چمن ای از تو خندان باغ ها
به خدا از غم عشقت نگریزم
وگر از من طلبی جان نستیزم
قدحی دارم بر کف به خدا تا تو نیایی
هله تا روز قیامت نه بنوشم نه بریزم
خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو
خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو
ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو
ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو
ای فلک بی من مگرد و ای قمر بی من متاب
ای فلک بی من مگرد و ای قمر بی من متاب
ای زمین بی من مرو ای زمان بی من مرو
ای همگان به سر شود و بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلمو جای دگر نمی رود
خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو
ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
مجنون شده ام از بهر خدا زان زلف خوشت یک سلسله کن
مجنون شده ام از بهر خدا زان زلف خوشت یک سلسله کن
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو
دزدیده چون جان میروی اندر جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید
شب منم تو ماه من بر آسمان بی من مرو
چون میروی بی من مرو ای جان جان بی تن مرو
وز چشم من بیرون نشو ای شعله ی تابان من
دیگرانت عشق میخوانند و من سلطان عشق
دیگرانت عشق میخوانند و من سلطان عشق
ای تو بالاتر ز وهم این و آن بی من مرو
گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند
گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند
وین عالم بی اصل را چون ذره ها بر هم زند