در ام پی فور عضو شوید برای ثبت دیدگاه، اشتراک کانال ها و ویدیوها.
delawaکاربر delawa
همایون شجریانکانال همایون شجریان
متن آهنگ پریشان خیال از همایون شجریان و علیرضا قربانی
در شب تیره ، دیوانه ای ، کاو
دل به رنگی گریزان سپرده
می کند داستانی غم آور.
از دلی رفته دارد پیامی
داستان از خیالی پریشان.
عاشق-« ای دل من، دل من، دل من!
از تو آخر چه شد حاصل من
آخر ، ای بینوا دل! چه دیدی
که ره رستگاری بریدی ؟
می توانستی ای دل رهیدن
گر نخوردی فریب زمانه
آنچه دیدی، ز خود دیدی و بس
هردم از یک ره و یک بهانه
تا تو، ای مست ! با من ستیزی.
تا بسرمستی و غمگساری
با « افسانه » کنی دوستداری مبتلائی نیابد به از تو ».
افسانه-« مبتلائی که ماننده ی او
کس در این راه لغزان ندیده
آه ! دیری ست کاین قصّه گویند:
ازبرِ شاخه مرغی پریده
رهروان اندر این راه هستند
کاندر این غم، به غم می سرایند
سال ها با هم افسرده بودید
او ترا بوسه می زد، تو او را ».
عاشق-« سال ها با هم افسرده بودیم
سال ها، همچو واماندگانی
لیک موجی که آشفته می رفت
بودش از تو به لب داستانی. ».
افسانه-« من بر آن موجِ آشفته دیدم
یّکه تازی سراسیمه »
عاشق- » امامن سوی گلعذاری رسیدم ».
افسانه-« من در این لحظه از راه پنهان
نقش می بستم از او بر آبی »
عاشق-«آه، من بوسه می دادم از دور
بر رخ او به خوابی، چه خوابی !
ای فسانه، فسانه، فسانه !
چیستی ؟ ای نهان از نظرها