سرویس اشتراک ویدیو ام پی فور

برای افزودن به لیست علاقه مندی باید وارد حساب کاربری شوید.

ورود به حساب کاربری

بستن

بله خیر

ام پی فور را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.

پخش بعد از 8

کنسرت پیام نسیم - استاد شجریان، پیرنیاکان، عندلیبی و اعیان

3,210 بازدید7 سال پيش
  • 16 می پسندم
  • اشتراک گذاری
  • افزودن به لیست پخش
  • گزارش تخلف
  • نشان گذاری
delawa

delawaکاربر delawa

Ostad Shajarianکانال Ostad Shajarian

پیام نسیم - محمدرضا شجریان، داریوش پیرنیاکان، جمشید عندلیبی و مرتضی اعیان
ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز
بی غباری که پدید آید از اغیار بیار
گردی از رهگذر دوست به کوری رقیب
بهر آسایش این دیده خون بار بیار

شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن
به اسیران قفس مژده دلدار بیار

کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست
عشوه ای زان لب شیرین شگر بار بیار

روزگاریست که دل چهره مقصود ندید
ساقیا آن قدح آینه کرار بیار

*******
زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی

چو گل گر خورده ای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلط ها داد سودای زراندوزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل عزل گفتن بیاموزی

جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی

می ای دارم چو جان صافی و صوفی می کند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مباد بخت بد روزی

*******
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد

شوخی مکن که مرغ دل بی قرار من
سودای دام عاشقی از سر بدر نکرد

*******
خداوندا به فریاد دلم رس
کس بى‏کس تویى مو مانده بى‏کس
همه گویند طاهر کس نداره
خدا یار منه چه حاجت کس

غم عالم همه کردی به بارم
مگر مو لوک مست سرقطارم
مهارم کردی و دادی به ناکس
فزودی هر زمان باری به بارم

نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر زعیش سنبل آیو
چو شو گیرم خیالت را در آغوش
سحر را بسترم بوی گل آیو

فلک کی بشنو آه و فغونم
به هر گردش زنه آتش به جونم
یک عمری بگذرونم با غم و درد
به کام دل نگرده آسمونم

خوش آن ساعت که دیدار ته وینم
کمند عنبرین تار تو وینم
نه وینه خرمی هرگز دل مو
مگر آن دم که رخسار ته وینم

*******
دل از من بردی از من نهاد کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

شب تنهائیم در قصد جان بود
خیالش لطفهای بیکران کرد

صبا گر چاره داری وقت وقت است
که درد اشتیاقم قصد جان کرد

میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد

*******
دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من
دیدی چه آوردی ای دوست، از دست دل بر سر من

عشق تو در دل نهان شد، دل زار و تن ناتوان شد
رفتی چو تیر کمان شد از بار غم پیکر من

بار غم عشق او را، گردون نیارد تحمل
چون می تواند کشیدن، این پیکر لاغر من

می سوزم از اشتیاقت، در آتشم از فراقت
کانون من سینه من، سودای من آذر من

اول دلم را صفا داد آیینه ام را جلا داد
آخر به باد فنا داد، عشق تو خاکستر من

*******
ای که به پیش قامتت، سرو چمن خجل شده
سوسن و گل به پیش تو بنده منفعل شده

تا به کی از غمت گدازم
در هجرت سوزم و بسازم – ای صنم سوزم و بسازم

در عشقت سوزم، ای نگارا
خدا را، تو کم کن، جفا را

نمایش بیشتر
0 دیدگاه
0 دیدگاه ثبت نظرات بیش از حد مجاز است، چند دقیقه بعد ثبت کنید.
تصویر پیش فرض کاربر

اشتراک گذاری

  • کد ویدیو
  • واتس اپ
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • توییتر
  • لینکدین

کد ویدیو

copy

گزارش تخلف

متن گزارش:

ثبت

تکرار پخش