در ام پی فور عضو شوید برای ثبت دیدگاه، اشتراک کانال ها و ویدیوها.
delawaکاربر delawa
ایرج (حسین خواجه امیری )کانال ایرج (حسین خواجه امیری )
شعر : علیرضا تیریزی .
*
الا ای قطره ی اشکی که بر مژگانم آویزی
هزاران عقده بگشایی اگر بر دامنم ریزی
نمی دانم چه می خواهی؟چه می جویی؟چه می گویی؟
که گه بر دیده بنشینی؛گهی از دیده بگریزی
تو آن گویای خاموشی که شرح حال دل گویی
تو آن درّ گرانقدری که از دریای دل خیزی
گهی از شوق می رقصی؛گهی از درد می غلتی
به آن حالت فریبایی بدین صورت غم انگیزی
چو کالای محبت را خریداری نمی یابی
ز مینای دلم هرشب به جام دیده می ریزی
الا ای کوکب افسرده ی بخت غم آلودم!
به محنت ها چه آمیزی؛زشادی ها چه پرهیزی
به جرم خنده ی دوشین در اندوهم چه بنشانی؟
نه آیین وفا باشد؛ که با درمانده بستیزی
کنون کز گلشن چشمم گل اندوه مـــی روید
چه جای شکوه دیگر از نسیم ســرد پاییزی