در ام پی فور عضو شوید برای ثبت دیدگاه، اشتراک کانال ها و ویدیوها.
shortstoryکاربر shortstory
داستان کوتاهکانال داستان کوتاه
داستان کوتاه دوست واقعی یکی از روزهای سال اول دبیرستان بود، من از مدرسه به خانه برمی گشتم که یکی از بچه های کلاس را می دیدم ، اسمش مارک بود. انگار تمام کتابهایش را به خانه می برد، با خودم گفتم: چه کسی این همه کتاب را آخر هفته به خانه می برد حتما این پسر خیلی بی حالیه، من برای آخر هفته ام برنامه ریزی کرده بودم ...