در ام پی فور عضو شوید برای ثبت دیدگاه، اشتراک کانال ها و ویدیوها.
shortstoryکاربر shortstory
داستان کوتاهکانال داستان کوتاه
داستان کوتاه اولین برف
اولین برف و داستانهای دیگر، نام مجموعه داستانیست از گی دو مو پاسان به ترجمهی زندهیاد مهدی سحابی. مترجم در ابتدای مقدمه نوشته است که دوازده داستان کوتاه این مجموعه را از میان چیزی حدود دویست داستان انتخاب کرده. گزینشی که در تکتک داستانها حس میشود.هر کدام که آغاز میشود، آدم را به فضای دیگری - متفاوت با فضای داستان قبل- میبرد و گاهی گریزی نمیماند جز مکث و کمی نفسگیری میان خواندن.
سبک نوشتههای موپاسان را تلفیقی از ناتورالیسم امیل زولا و رئالیسم فلوبر دانستهاند.در داستانهای این مجموعه نیز این تعادل به چشم میخورد: از یکسو توصیفهای دقیق رویدادهایی را داریم که بیشتر متاثر از فضای زیستی نویسنده هستند و از سویی دیگر واقعیتهایی مانند جنگ،روزمرگی،فقر،تنهایی و...
داستانها از آن دست داستانهاییست که مکان و زمانِ یگانهی خودشان را دارند.مانندشان را کمتر میشود پیدا کرد و وقتی به دوارن زندگی نویسنده بازمیگردیم این همه گذشت زمان را باور نداریم. موپاسان نویسندهی پیشروییست.این را از ایدههای خلاق و بازیهای روایی و فرمیاش در این داستانها میشود فهمید.
هر کسی بنا به حس و حال و تجربههای شخصیاش میتواند تعبیرهای متفاوتی از داستانها داشته باشد.به طور مثال،در این مجموعه، داستانیست به نام گردنبند که روایتکنندهی ماجرای زنیست ناراضی از موقعیتش .ناراحت از جایگاهی که به خواست شرایط ،تحمیلش شده و مدام در دلش زندگی و فضایی دیگر را میخواهد.لباسهایی گرانتر،مهمانیهای پر جاذبه و..(آشنا نیست؟) و دستِآخر به واسطهی گردنبندی همانها را هم که داشت از دست میدهد.شاید خیلیها تمِ این داستان را طمع یا آز بدانند یا حتا چیزی شبیه تحقیرشدن به واسطهی تندادن به هوس یا نابودی از پسِ خودپسندی . اما شاید بشود گفت که یکی از حرفهایش واژهی " ای کاش" یا افسوسیست که زمان به آدم میبخشد. شکست در برابر رازی که گشوده شدنش نوشداروییست پس از مرگ سهراب. یک آخِ بلندِ از سر حسرت،میتواند کلمهای باشد که پس از پایان داستان به زبان میآید به همین سادگی.یا در داستان پِیرو، گونههایی از حس و تجربه به سراغمان میآیند: سیریناپذیری و مرگ؟ تنهایی و چرخیدن در دوری باطل؟ مقایسهی دو نقطه از زندگیِ شخصیتی که با آمدن و رفتنِ پیرو زیر و رو میشود؟ میتواند همهی اینها باشد.
ماجراهای شیرین هم بیش و کم روایت میشوند مانند خوشی و آسودگی و لبخندی که پس از رنجکشیدنِ شخصیت اصلیِ داستان بابای سیمون به میان میآید و طعمِ داستان را زیر زبان نگه میدارد.
موپاسان در خلق موقعیت و ایجاد فضای دور از ذهن، چیرگی عجیبی دارد .بیحضور این توانایی،داستانی مانند رز چگونه پیش میرفت؟ گفتار بین دو زن ثروتمند که در یک نقطه ایستادهاند و از فضایی رنگین و پرگل به جایی در گذشتهها میرسند. واگویههایی جاری بین عشق تا حقارت.
لحن در داستانها گاهی گزنده است و گاهی خندهآور،طعنهآمیز یا دردآور و گهگداری خواندنِ با صدای بلندِ بعضی از کلمههای کتاب میچسبد! در داستان در خانواده -که یکی از بلندترین داستانهای مجموعه است- میشود همهی این لحنها را دید.میشود به آهستگی درگیرِ ماجرای یک خانوادهی شهری شد که دچار روزمرگی و زندگی عادی و معمولی کارمندی هستند و همهچیزشان روی یک حادثه - که همان هم در انتها به ما رودست میزند و به چیزی شبیه شوخی میماند- میچرخد .یک روزشان متفاوت میشود و خود این تفاوت شبیه نوری به درون و بیرونشان تابیده میشود.
نوآوری در فرم، دیگر ویژگیِ این نویسندهی فرانسویست. داستان خروس جنگی که خودش بهانهی سه داستانِ پشت سرش است از نمونههای بارز این خلاقیت است.(کهن الگوی شهرزاد قصهگو در این داستان انگار پنهان است)
داستان اولین برف -که به درستی نام کتاب را از آن خودش کرده- بیشک از مهمترینهای این کتاب است. دست را روی دردهای انسان میگذارد.روی تنهاییِ گریزناپذیرِ انسان و پیچیدگیهای رابطه با خودش و دیگران. داستان،روایتگرِ همان مفهومِ آشنای بسته بودن راههای گفتگو است.همانجایی را نشانه میرود که به ناتوانیِ زبان اشاره دارد. و این معنیها را میشود گذاشت کنار تصویرسازیهای درخشانِ داستان و از درونش شخصیترین خاطرهها را درآورد. داستان، زمان را در خط روایت میشکند. نمیگذارد آرام، بینگاه به گذشتهای که همهچیزِ امروز را شکل داده، عبور کنیم. پس و پیش میشویم در زمان و درون شخصیتِ اصلی داستان که میگوید:«نمیفهمید چرا آدم باید دلش رویدادهای تازهای بخواهد، عطش شادمانیهای متنوعی داشته باشد.»